سایه ی من به قلم زهرا باقری
پارت یکم
زمان ارسال : ۳۲۰ روز پیش
دو ساعت از وقتی که حرکت کرده بودم میگذشت. دیگه از جاده ی شلوغ خبری نبود، حالا دیگه تنها چیزی که میدیدم درخت های دو طرف جاده ی خلوت و آسفالت و جنگل های پشتش بود. یه جورایی ترسیده بودم! میترسیدم بیشتر از یه ثانیه به درختا خیره بشم! دیگه وقتی دو ساعت ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
..
00قشنگ بود